هنر مدیریت روابط میان فرزندان
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۲۸۸۳
از وقتی این میهمان تازه پایش به خانه باز شده بود احساس میکرد دیگر کسی به او توجه ندارد و همه فکر و ذکر مامان و بابا شده بچه تازه متولد شده! انگار حتی مادربزرگ و پدربزرگ هم مانند گذشته او را دوست نداشتند و بیشتر به «نی نی» توجه میکردند. به همین خاطر هم نه فقط خواهر کوچولویش را دوست نداشت بلکه دلش میخواست او اصلا به خانه شان نمیآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مدیریت خانههای چند فرزندی نیز سختیهای خودش را دارد. خیلیها فکر میکنند که زمانی فرزند جدیدی در چنین خانواده هایی متولد میشود باید برای تربیت هر فرزند به صورت جداگانه انرژی صرف کرد. اما در ابتدا مادر و پدرها باید رفتار و گفتار درستی داشته باشند چرا که معمولا بچهها بیشتر از تذکرات شفاهی به الگوهای عملی توجه میکنند و از آنها پیروی میکنند و مدیریت روابط فرزندان توسط والدین، بسیار حائز اهمیت است. در این گزارش میخواهیم به نقش والدین در روابط موثر بین خواهر و برادرها مخصوصا در خانوادههای پرجمعیت بپردازیم. موقعیتهایی که شاید بسیاری از پدر و مادرهایی با چند فرزند، آن را بارها تجربه کرده اند.
روابط فرزندان با یکدیگر در خانوادههای پرجمعیت
خانوادههای پرجمعیت هم مثل هر خانواده دیگری با چالشهایی رو به رو هستند. مشکلاتی که والدین باید آنها را مدیریت و کنترل کنند تا به هر کدام از فرزندان آسیبی به لحاظ روانی وارد نشود. مهری موسوی، مشاوره خانواده با اشاره به روابط بین فرزندان دارای خواهر و برادر به «جام جم» میگوید: «روابط فرزندان خانوادههای پرجمعیت بسیار متفاوتتر از سایر خانوادهها است. در این خانوادهها تعاملات و مشارکت بچهها در انجام امور و تقسیم وظایف بسیار بیشتر است. کودکان در این خانوادهها تنها نیستند و فرصت یادگیری، صحبت و کلام در بین آنان بیشتر است. معمولا بچهها از انزوا به دور هستند و مفهوم تنهایی برای آنان شکل نمیگیرد و خلا همبازی در سنین پایینتر را ندارند.»
وی میافزاید: «این خانواده ها، چالشهای مختلفی هم دارند. به عنوان مثال حضور چند فرزند در یک اتاق شخصی برای انجام تکالیف و مزاحمتهای فرزندان کوچکتر برای خواهر و برادرهای بزرگتر، مشترک شدن اسباب بازی هایشان نیز از جمله مشکلات این فرزندان است. از سوی دیگر برای والدین فرصت ارتباط با سایر فرزندان کمتر فراهم میشود چرا که باید آن را بین دیگر فرزندان نیز تقسیم کنند.»
تربیت متفاوت خانوادههای پرجمعیت
پدر و مادرهایی که سه فرزند یا بیشتر دارند معمولا در امر تربیت موفقتر از والدینی عمل میکنند که دارای یک فرزند هستند، زیرا فرزندان کوچکتر از فرزند اول خانواده الگو میگیرند و سعی میکنند همانند او قدرتمند و مستقل باشند. این مشاور خانواده نیز بر این باور است که مدیریت درست والدین در رفع چالشها بین فرزندان و عدم مدیریت صحیح آنان نیز در این بین بسیار حائز اهمیت است و کسب اطلاعات، آگاهی و مطالعه کتابهایی در این خصوص برای پدر و مادرها مهم است و پس از آن پیاده سازی این آگاهی در خانه نیز اهمیت دارد. وی تصریح میکند: «بارها شکایتهای فرزندان بزرگ این خانوادهها در خصوص نداشتن وقت کافی والدین برای آنان را شاهد بودیم. راهکار ما در این زمینه کمک گرفتن از اقوام نزدیک برای نگهداری از فرزندان کوچکتر است. همین امر منجر به این میشود که مادر بتواند زمان کافی برای توجه به فرزندان بزرگتر خود داشته باشد.»
رعایت عدالت تربیتی در خانوادههای پرجمعیت
«برانگیخته شدن حس حسادت در بین فرزندان بزرگتر از دیگر چالشهایی است که خانوادههای پر جمعیت باید آن را به خوبی مدیریت کنند. فرزندان بزرگتر بر این باورند که با تولد هر خواهر یا برادر گویی توجه والدین مخصوصا مادر، از آنان گرفته میشود.» این را موسوی میگوید. از نگاه او یکی از مهمترین نکات در این باره، رعایت عدالت تربیتی بین فرزندان بزرگتر و نوزاد تازه متولد شده است. از آن جا که نوزاد به طور طبیعی نیازمند توجه بیشتر است، این شبهه برای فرزندان بزرگتر ایجاد میشود که او مورد بیمهری قرار گرفته است. از طرفی این مشاور ضمن بیان این موضوع که فرزندان بزرگتر همچنان به توجه پدر و مادرها نیاز دارند، میگوید: «زمانی که بچه کوچکتری وارد خانواده میشود، به سبب جذابیتهای کودکانه اش معمولا توجهات را به خود جلب میکند. این میزان توجه لازم را والدین در بین سایر فرزندان باید مدیریت کنند و برای آنان از عناوینی همچون "تو دوست داشتنی هستی" و یا "تو خواستنی هستی" نیز استفاده کنند. این موضوع نباید انگیزهای شود که فرزندان بزرگتر برای جلب توجه بیشتر دست به اقدامات خطرناک تری بزنند.»
حسادت موقعیتی و رقابت شرایطی
برخی از والدین در رفتار با فرزندان شان دچار تبعیض میشوند؛ بهطور آگاهانه یا بهطور کاملا نا آگاهانه، به برخی از فرزندان خود بیش از دیگری توجه میکنند و اهمیت میدهند که همین عامل، اثر مخرب و دوگانهای روی روابط خانوادگی آنان میگذارد. فرزندانی که احساس میکنند والدینشان مساوات را بین آنها و خواهر یا برادر دیگرشان رعایت نمیکنند اغلب به خاطر این که کمتر خواستنی و دوستداشتنی هستند احساس ناراحتی و خشم میکنند. طبق اظهارات موسوی توجه بیشتر و یا کم توجهی به یکی از فرزندان توسط یکی از والدین منجر به این میشود، فرزندی که توجه کمتری دریافت میکند بچههای دیگر را مورد آزار و اذیت قرار میدهد و باعث شکل گیری حسادت موقعیتی و رقابت شرایطی میشود. این مشاور میگوید: «در اینجا نقش آگاهی والدین بسیار حائز اهمیت است. همراه بودن یک مشاور و روانشناس کودک و خانواده در این مسیر بسیار موثر است. والدینی که حداقل ماهی یک بار با روانشناسان در تعامل هستند، کمتر دچار چالش میشوند.»، اما به صورت کلی برای مدیریت روابط بین فرزندان خانوادههای پر جمعیت، باید ارزشها را به فرزندان آموزش داد و رفتارهای مناسب را به عنوان یک قانون در نظر گرفت و مساله مهم تر، مدیریت این چالشها و آموزش مهارتهای زندگی از سنین ابتدایی به کودکان است.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: والدین خانواده های پرجمعیت خانواده های پرجمعیت فرزندان بزرگتر خانواده ها خواهر و برادر مدیریت روابط پدر و مادر ها بین فرزندان چالش ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۲۸۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزونتری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که میدانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی میشود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخصهای زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دورهای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنجهای ناگزیر زندگی حفاظت میکند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.
کد خبر 6090072